خوشحالم امشب یک شب یلدای دیگه رو هم تجربه می کنم.
امیدوارم امشب بهتون حسابی خوش بگذره در کنار کسانی که دوسشون دارید
امیوارم همه فال های خوبی براشون در بیاید.
حافظ رو یادتون نره !!!
جام جم آنلاین: حالا که امشب شب یلدا است و سفره شب چله و بساط هندوانه و انار و کدوی آبپز شده در خانه پدربزرگ پهن است، بد نیست از خواص درمانی و ترکیبات هندوانه کمی بیشتر بدانیم.
در 100 گرم هندوانه مواد زیر موجود است:
آب ، 92 گرم / پروتئین ، 5/0 گرم / مواد چربی ، 2/0 گرم / نشاسته ،6 گرم /کلسیم ،7/0 میلیگرم / فسفر ،10 میلی گرم / آهن،5/0 میلیگرم / سدیم، 1گرم / پتاسیم، 100 میلیگرم / ویتامین آ ،600 میلیگرم / ویتامین ب 1، 3/0میلیگرم / ویتامین ب 2، 3/0 میلیگرم / ویتامین ب 3، 2/0 میلی گرم / ویتامین ث ، 8 میلیگرم
تخم هندوانه دارای حدود 30 درصد روغن است که از نظر خواص شیمیایی مانند روغن بادام است.
هندوانه مدر است و به پائین آوردن فشار خون کمک میکند. همچنین معده را تقویت میکند.
پوست سفید داخل هندوانه برای زخم گلو و دهان بسیار موثر است.
هندوانه برای ورم مثانه مفید است و بدن را تازه و شاداب میکند. هندوانه برای اشخاص گرم مزاج بسیار خوب است.
شب یلدا اومد دوباره.خوشحالم در عین بی حوصلگی
امیدورام به همتون خوش بگذره در کنار عزیزانتون
در ضمن یادمون باشه ممکنه کسانی باشن که تو این شبا به کمک مالی ما احتیاج داشته باشن.
اونارو هم فراموش نکنیم.
مطالب مرتبط:
مهر: در ایران از کهن ترین زمانها در هر ماه روزی را که با نام همان ماه قرین بود جشن می گرفتند و جشن تیرگان در روز سیزدهم ماه تیر زرتشتیان بوده است روزی که آرش کمانگیر جان خود را برای وطنش فدا کرد.
هم اکنون از جشنهای دوازده گانه تـنها جشن تیرگان با نام تیرماه سیزه شو (شب سیزده تـیرماه) هنوز هم در برخی نقاط کشور برگزار می شود اما برگزاری جشنهای دیگری چون فروردین گان، اردیبهشت گان و... به دست فراموشی سپرده شده است و شاید دلیل آن همزمانی این جشن با تیر اندازی آرش برای مشخص کردن مرز ایران بوده است.
انتخاب روزهای جشن بدین شیوه بود که چون در تـقویم کهن هر یک از 30 روز ماه را نامی است که نام دوازده ماه نیز در شمار آن 30 نام است، جشن هر ماه در روزی بود که نامش با نام ماه یکی بود و نامها نیز متعـلق به 30 فرشته نگهبان روزها و ماه ها است.
جشن تیرگان از بزرگترین جشنهای ایران باستان است. "تشتر" یا تیر نام ایزدی است که به باریدن باران کمک می کند و همچنین در باور ایرانیان نام ستاره ای است که هرگاه در آسمان پدیدار آید، مژده باریدن باران را با خود دارد و کلیه "اوستادانان" آن را به "سیریوس" ترجمه کرده اند. در فرهنگها نیز به نام ستاره باران نوشته شده است و این ستاره را عربها شعرای یمانی گویند.
این جشن در کنار آبها، همراه با مراسمی وابسته با آب و آب پاشی و آرزوی بارش باران در سال پیش رو همراه بوده و همچون دیگر جشنهایی که با آب در پیوند هستند با نام عمومی "آبریزگان" یا "آب پاشان" یا "سرشوران" یاد شده است.
در گذشته "تیرگان" روز بزرگداشت نویسندگان و گاه به "روز آرش شیواتیر" منسوب شده است. "ابوریحان بیرونی" و "گردیزی" در "زین الاخبار" ناپدید شدن یکی از جاودانان ایرانی یعنی "کیخسرو" را در این روز و پس از شستشوی خود در آب چشمه ای دانسته اند.
"فال کوزه" یکی از مراسمات این جشن است به این نحو که روز قبل از جشن تیرگان، دوشیزه ای را انتخاب کرده و کوزه سفالی سبز رنگ دهان گشادی به او می دهند که "دوله" نام دارد، او این ظرف را از آب پاکیزه پر می کند و یک دستمال سبز ابریشمی را بر روی دهانه آن می اندازد آنگاه "دوله" را نزد همه کسانی می برد که آرزویی در دل دارند و می خواهند در مراسم "چک دوله" شرکت کنند و آنها جسم کوچکی مانند انگشتری، گوشواره، سنجاق سر، سکه یا مانند اینها در آب دوله می اندازند. سپس دختر، دوله را به زیر درختی همیشه سبز چون سرو یا مورد می برد و در آنجا می گذارد. در روز جشن تیرگان و پس از مراسم آبریزان، همه کسانی که در دوله جسمی انداخته اند و نیت و آرزویی داشتند در جایی گرد هم می آیند و دوشیزه، دوله را از زیر درخت به میان جمع می آورد. در این فالگیری بیشتر بانوان شرکت می کنند و سالخوردگان با صدایی بلند به نوبت شعرهایی می خوانند و دختر در پایان هر شعر، دست خود را درون دوله می برد و یکی از چیزها را بیرون می آورد، به این ترتیب صاحب آن جسم متوجه می شود که شعر خوانده شده مربوط به نیت، خواسته و آرزوی او بوده است.
"دستبند تیر و باد" نیز از دیگر آداب این جشن است به نحوی که در آغاز جشن بعد از خوردن شیرینی، بندی به نام "تیر و باد" که از هفت ریسمان به هفت رنگ متفاوت بافته شده است به دست می بندند و در 9 روز بعد از آن این بند را باز کرده و در جای بلندی مانند پشت بام به باد می سپارند تا آرزوها و خواسته هایشان را به عنوان پیامرسان به همراه ببرد. این کار با خواندن شعر زیر انجام می شود :
تیر بر و باد بیا غم برو شادی بیا محنت برو شادی بیا خوشه ی مرواری بیا
در روزگار گذشته در این روز همچنین نه تنها دوشیزگان بلکه حتی جوانان به زیر بامها در جاهای خلوت می ایستادند به امید آن که در چنین ایامی که فروهرها به زمین نزول می کنند و میان خانواده خود وارد می شوند، آنان را به نجوا از آینده شان آگاه سازند چون معتقد بودند که ارواح از آینده با اطلاع هستند. امروزه چنین رسمی در تمام نقاط ایران به نام فالگوش ایستادن مرسوم است.
از آنجا که ریشه های نخستین پیدایش جشنهای باستانی، مانند تیرگان در دست نیست، با گذشت زمان افسانههای زیادی در پیوند با این جشنها پدید می آیند لذا پرداختن به این افسانه ها که در برگیرنده خواستها و نیازهای پنهان مردم هستند به ما کمک می کند که با رفتارها و خواسته های مردم آن زمان بیشتر آشنا شویم.
در باورهای مردم، درباره جشن تیرگان دو روایت وجود دارد که روایت نخست همچنان که در بالا گفته شد مربوط به فرشته باران یا "تیشتر" و نبرد همیشگی میان نیکی و بدی است. روایت دیگر نیز درباره "آرش کمانگیر" است و اینکه میان ایران و توران سالها جنگ و ستیز بود، در نبرد میان "افراسیاب" و "منوچهر" سپاه ایران شکست سختی می خورد و این رویداد در روز نخست تیر اتفاق می افتد و در گذشته ها این روز برای ایرانیان عزای ملی بود. سپاه ایران در مازندران به تنگنا می افتد و سرانجام دو سوی نبرد به سازش در می آیند و برای آنکه مرز دو کشور مشخص شود و ستیز از میان برخیزد می پذیرند که از مازندران تیری به جانب خاور (خراسان) پرتاب کنند و هر جا تیر فرود آمد همان جا مرز دو کشور باشد در این زمان سپندارمذ (ایزدبانوی زمین) به آرش که در میان ایرانیان بزرگترین کماندار بود، دستور داد تیری به جانب خاور پرتاب کند.
برای اطلاعات بیشتر درباره این رویداد بزرگ ما ایرانیان به صفحات زیر سری بزنید.
http://www.vcn.bc.ca/oshihan/Pages/Yalda.htm
www.aftab.ir/articles/art_culture/cultural_heritage/c5c1197814521_yalda_night_p1.php -
شب یَلدا یا شب چِله آخرین شب آذرماه، نخستین شب زمستان و درازترین شب سال است. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام آن را مبارک می دارند و این شب را جشن میگیرند.
ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر میشوند و تابش نور ایزدی افزونی مییابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید میخواندند و برای آن جشن بزرگی بر پا میکردند.
اکنون پس از ارائه نظریه کاربری تقویمی چهارتاقی نیاسر در نزدیکی شهر کاشان و امکان دیدار عملی طلوع خورشید انقلاب زمستانی، عدهای این شب را در انتظار تماشای خورشید در کنار چارتاقی برگزار میکنند.
در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، روزی موسوم به روز عشق بوده است. در تقویم جدید ایرانی دقیقا مصادف است با ۲۹ بهمن، یعنی تنها ۳ روز پس از روز والنتاین فرنگی. این روز «سپندارمذگان» یا «اسفندارمذگان» نام داشته است.
در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب میکردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. بهعنوان مثال روز اول «روز اهورامزدا»، روز دوم، روز بهمن ( سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم اردیبهشت یعنی «بهترین راستی و پاکی» که باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهریور یعنی «شاهی و فرمانروایی آرمانی» که خاص خداوند است و روز پنجم «سپندارمذ» بوده است. سپندار مذ لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق میورزد. زشت و زیبا را به یک چشم مینگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان میدهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را بهعنوان نماد عشق میپنداشتند. در هر ماه، یک بار، نام روز و ماه یکی میشده است که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن میشد، جشنی ترتیب میدادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلاً شانزدهمین روز هر ماه مهر نام داشت و که در ماه مهر، «مهرگان» لقب میگرفت. همین طور روز پنجم هر ماه سپندارمذ یا اسفندار مذ نام داشت که در ماه دوازدهم سال که آن هم اسفندار مذ نام داشت، جشنی با همین عنوان میگرفتند.
سپندارمذگان جشن زمین و گرامی داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا میکردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه میدادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت میکردند.
ملت ایران از جمله ملت هایی است که زندگی اش با جشن و شادمانی پیوند فراوانی داشته است، به مناسبت های گوناگون جشن میگرفتند و با سرور و شادمانی روزگار میگذرانده اند. این جشن ها نشان دهنده فرهنگ، نحوه زندگی، خلق و خوی، فلسفه حیات و کلاً جهانبینی ایرانیان باستان است.