دانش- همشهری آنلاین:
جراحان در قدیم لباس سفید میپوشیدند که رنگ پاکی است.
اما بر اساس مقالهای که در یکی از شمارههای نشریه Today’s Surgical Nurse در سال 1998،در اوائل قرن بیستم یک دکتر مشهور رنگ لباسش را به سبز تغییر داد، چرا که تصور میکرد این رنگ برای چشمان جراح راحتتر است.
گرچه مشکل است که این نظر را تایید کرد که لباسهای سبز به این دلیل رایج شدهاند، اما رنگ سبز ممکن است به خصوص از این لحاظ مناسب باشد که به دکترها کمک میکند در اتاق عمل بهتر ببینند، زیرا رنگ متضاد یا مکمل رنگ قرمز به حساب میآید.
رنگ سبز به دو دلیل به دید بهتر پزشکان کمک میکند.
اول اینکه نگاه کردن به رنگ آبی یا سبز می تواند دید دکتر از اشیای قرمز از جمله احشای خونآلود را تقویت کند. مغز رنگها را نسبت به یکدیگر تفسیر میکند. اگر جراح به چیزی خیره شود، که به رنگ قرمز یا صورتی باشد، حساسیتش را نسبت به آنها از دست میدهد. در واقع پیامهای مربوط به رنگ قرمز در مغز محو میشود، که میتواند باعث شود پزشک تفاوتهای ظریف رنگ اجزای بدن را به درستی نبیند.
نگاه کردن گاه به گاه به چیزی سبزرنگ میتواند چشمها را به تغییرات در رنگ قرمز حساستر کند.
دوم اینکه چنین تمرکز شدید و مداومی بر روی رنگهای قرمز ممکن است باعث توهمات بینایی سبزرنگ روی سطوح سفیدرنگ شود که حواس جراح را پرت میکند. این شبحهای سبزرنگ در صورتی که نگاه جراح از بافتهای قرمز بدن به چیزی سفید رنگ مانند پارچههای تخت یا لباس سفید متخصص بیهوشی بیفتد، ممکن است ظاهر شوند.
یک شبح سبزرنگ از احشای قرمز بیمار ممکن است روی پسزمینه سفید ظاهر شود. جراح به هر جا که نگاه کند، این تصویر پریشانکننده مانند نقاط نورانی شناوری که پس از فلاش زدن دوربین جلوی چشمان شما ظاهر میشود، دید او را دنبال میکند.after effect illusion
این پدیده به این علت رخ میدهد که نور سفید حاوی همه رنگهای رنگینکمان از جمله سبز و قرمز است.
اما از آنجایی که همانطور که در بالا گفته شد، دید جراح حساسیتش را به رنگ قرمز از دست داده است، بنابراین مغز پیامهای دریافتی را به رنگ سبز تفسیر میکند.
اما اگر دکتر به پارچههای سبز یا آبی به جای سفید نگاه کند، این اشباح سبزرنگ با رنگ سبز مخلوط میشوند، و حواس او را پرت نمیکنند.
بنابراین به نظر میرسد که رنگ سبز برای دکترها بهترین رنگ باشد.
چندی پیش در اقدامی کمپانی یاهو نام ایران را از لیست کشورهای مورد پشتیبانی در سرویس پست الکترونیک Yahoo! Mail حذف نمود. این امر در حالی صورت گرفت که به گفته ی سخنگوی یاهو، این شرکت به دلیل تحریم های اعمال شده توسط دولت آمریکا امکان ارائه خدمات تجاری را به کاربران کشورهایی همچون ایران نداشت.
هرچند که با این اقدام یاهو، کاربران ایرانی عملاً امکان عضویت در سرویس های این کمپانی را از دست نمی دادند اما آنها مجبور بودند در هنگام ثبت نام، نام کشور دیگری را برای خود انتخاب نمایند.
به نظر می رسد اکنون پس از گذشت حدود 10 ماه، یکبار دیگر یاهو بدون ایجاد هرگونه جنجالی به آرامی نام ایران را به لیست کشورهای مورد پشتیبای خود اضافه نموده است.
باید دید آیا این اقدام یاهو می تواند تاثیری بر روی تحریم های مشابه ای که توسط گوگل نیز ایجاد شده داشته باشد یا خیر. لازم به ذکر است هم اکنون امکان دانلود مجموعه نرم افزارهای گوگل با نام Google Pack برای کاربران ساکن در ایران وجود ندارد.
موفقیت ورزشی مایکل فلپس، این روزها در ایران، حتی در میان کسانی که به ندرت خبرها و رویدادهای ورزشی را دنبال میکردند، بازتاب جالب توجهی پیدا کرده است. عدم موفقیت کاروان ورزشی ایران در پکن، همراه با خبر باورنکردنی کسب این همه مدال و نشان از سوی تنها یک ورزشکار، سؤالهای زیادی در ذهن مردم ایجاد کرده است.
به راستی ماشین قهرمانسازی کشورهای دیگر چگونه و تحت چه مکانیسمی، قهرمان ورزشی تربیت میکند؟ چرا این ورزشکاران اشباعناپذیر به نظر میرسند و کسب یکی دو مدال جهانی و المپیکی و چند قرارداد تجاری آنها را به سقف آرزوهای شخصیشان نمیرساند؟ و آیا مایی که عادت داریم از قهرمانان خود اسطوره بسازیم و یک شبه آنها را به اسوههای اخلاقی مسلم تبدیل کنیم، راه خطا را طی نمیکنیم؟ آیا بهتر نیست، ستارههایمان را زمینی و دوستداشتنی حفظ کنیم و شرایط را طوری فراهم آوریم که آنها تنها بر «حرفه» ورزش خود تمرکز کنند.
اینها سؤالاتی هستند که اینجا و آنجا، در تاکسی و بیمارستان و نشریات و در گفتگوهای خودمانی با ادبیات و استدلالها و گرایشات شخصی مختلف به آنها پرداخته میشود.
اما، در این پست میخواهم گریزی بزنم به بیوگرافی مایکل فلپس:
مایکل فلپس Michael Phelps در 30 ژوئن سال 1985 در مریلند به دنیا آمد. پدر و مادر مایکل، «فرد» و «دبی» نام دارند. پدر مایکل یک آدم نظامی بود و مادرش آموزگار دبیرستان. مادر مایکل، معلم موفقی است و توانسته دو بار، عنوان بهترین آموزگار سال را در مریلند به دست آورد. مایکل فلپس، در خواهر بزرگتر به نامهای هیلاری و ویتنی دارد.
پدر مایکل، ورزشکار خوبی بود و توانست این ویژگی را به فرزندانش هم منتقل کند. هیلاری -خواهر مایکل- استعداد زیادی در شنای پرونه داشت، ولی شنا را سرانجام کنار گذاشت، خواهر دیگر مایکل یعنی «ویتنی» مدت بیشتری به شنا ادامه داد و حتی در سن 15 سالگی در سال 1996، تلاش کرد وارد تیم المپیک آمریکا شود ولی موفق به این کار نشد و مدتی کوتاهی بعد از این عدم موفقیت، به علت ناراحتی فتق دیسک بین مهرهای ، مجبور به خاحافظی از دنیای شنا شد. مایکل چیزهای زیادی از خواهرنش در مورد شنا آموخت، شاید یکی از مهمترین این تعلیمات، اهمیت سعی و تلاش در این رشته ورزشی بود.
در مورد دوره خردسالی فلپس چیز زیادی در سایتهای اینترنتی منتشر نشده است، به جز اینکه در دورهای پزشکان تشخیص داده بودند که او مبتلا به اختلال بیشفعالی و کمبود توجه یا ADHD است.
مایکل فلپس، عملا هنگامی که 7 سال داشت، شنا کردن را شروع کرد. به گفته خودش در نخستین بارهایی که وارد استخر میشد از فرو رفتن صورتش در آب وحشت داشت، به همین خاطر ترجیح میداد به پشت شنا کند، پس جای تعجب نیست که نخستین مهارتی که او در ورزش آموخت، شنای کرال پشت باشد.
دوره کودکی فلپس با ورزش شنا و انجام ورزشهای دیگر به طور پراکنده، سپری میشد، تا اینکه سال 1996 فرارسید، دراین سال بود که تمایل مایکل برای دنبال کردن جدی ورزش شنا با تماشای مسابقات شنای المپیک 1996 آتلانتا و به خصوص رقابت دو ورزشکار خوب شنای آمریکا در این سال یعنی تام مالکو و تام دولان، افزونتر شد.
اما در سال 1996، اتفاق ناگواری برای مایکل رخ داد. پدر و مادر مایکل بعد از سالها اختلاف از هم جدا شدند. سرپرستی مایکل و دو خواهرش به مادر مایکل سپرده شد و از این زمان تا به امروز ارتباط مایکل با پدرش بسیار محدود شده است.
مایکل که شنا را از استخر مدرسهاش شروع کرده بود، در این زمان احساس کرد که نیاز به آموزش و مربی بهتری دارد، بنابراین به باشگاه ورزشهای آبی بالتیمر شمالی رفت، جایی که مربیای به نام «باب بومن» را ملاقات کرد، مربیای که پی به استعدادهای فلپس برد.
دست و پاهای کشیده و کف پا و دست بزرگ او به همراه سعی تلاش زیاد مایکل نقاط قوت او بودند، اما انگیزه و تمایل شدید او برای برد و قهرمانی نقش مهمتری در زندگی ورزش او ایفا کرد، مایکل به هیچ عنوان پیروزی کس دیگری را تحمل نمیکرد، حتی یک بار که در مسابقهای در نوجوانی از یک شناگر هم سن و سالش عقب افتاد، عینک شنایش را به گوشهای پرت کرد، طوری که مربیاش مجبور شد او را به گوشهای ببرد و به او تذکر دهد که دیگر این کار را تکرار نکند. در دوره نوجوانی به جز پرداختن به شنا، او از هر نظر یک نوجوان عادی بود، کتابهایی در مورد قهرمانان ورزشی مثل «لارنس آرمسترانگ» و «وینس لومباردی» میخواند و شبها در کنارگربهاش -ساوانا- به خواب میرفت!
منبع:http://1pezeshk.com
ادامه مطلب ...سلام .من الان کافی نت هستم.
۱۶مرداد گفتم که وبلاگ به روز نمی شود.
الان اصلاح می کنم که دیر به دیر به روز می شود.
مقامات سازمان فضایی امریکا، ناسا اعلام کردند سفینه فونیکس بر روی مریخ
آب یافته است و این ماموریت تا پایان ماه سپتامبر تمدید خواهد شد.
به گزارش واحد مرکزی خبر به نقل از خبرگزاری فرانسه:ویلیام بینتون، یکی از
مسئول ناسا گفت:ما بر روی مریخ آب پیدا کردیم.ما قبلا شواهدی مبنی بر وجود
آب بر روی سیاره سرخ یافته بودیم اما این اولین باری است که آب بر روی
مریخ لمس و بررسی شد.
سفینه فونیکس در بیست و پنجم ماه می در منطقه ای ناشناخته در مریخ به
منظور آغاز تلاش خود برای کشف آب و ترکیبات آلی در مریخ و همچنین یافتن
نوعی ابتدایی از زندگی در این سیاره فرود آمد.
دانشمندان در پایان ماه ژوئن اعلام کردند بر روی مریخ یخ یافتند.
پتر اسمیت رییس محققان ماموریت فونیکس اعلام کرد بررسی ها نشان می دهند که
در خاک مریخ مواد مغذی مانند سدیم، پتاسیوم، منیزیوم، کلر، و تمامی این
چیزهایی که ما در بدن خودمان می یابیم وجود دارد و این مواد برای ایجاد
حیات بسیار مهم هستند.
وی تصریح کرد با این حال، ما هنوز مواد الی در مریخ نیافته ایم تا بتوانیم وجود حیات بر روی مریخ را تایید کنیم.
دانشمندان تلاش می کنند تا منشا یخ در مریخ را بیابند و متوجه شوند که آیا
این یخ تا به حال آب شده است یا خیر و آیا با آب شدن یخ، یک محیط آبی که
باعث تغییر خاک مریخ و تغییرات شیمیایی می شود ایجاد می شود یا خیر.
وی تصریح کرد بدین ترتیب ما امیدواریم بفهمیم که آیا منطقه ای قابل سکونت
بر روی مریخ وجود دارد یا خیر و آیا در این منطقه آب به صورت مایع مواد
آلی تشکیل دهنده حیات یافت می شود.
مسئول علمی برنامه فونیکس نیز به نوبه خود این ماموریت را بسیار مفید خواند.
تصاویری از خیابان بالدوین در شهری (Dunedin) در جنوب نیوزلند شیب این خیابان در انتها به 19 درجه می رسد.